ما آمادگی کامل پیدا کردیم که خداوند کلیه این نواقص شخصیتی ما را برطرف کند.

ما کارکرد قدم شش را در حالی آغاز می کنیم ، که سرشار از امید حاصله از کارکرد پنج قدم اول هستیم . اگر این کار را تمام و کمال انجام داده باشیم ، تا حدی نیز فروتن شده ایم . در قدم شش ، فروتنی به این معنی است که ما بهتر می توانیم خود را بشناسیم . ما به چگونگی دقیق خطاهایمان و همین طور به چگونگی خسارت زدن به خود و دیگران به علت عمل از روی نقائص شخصیتی مان ، نگاه کرده ایم . ما الگو های رفتاری خود را یافته ایم و به این درک رسیده ایم که امکان دارد باز هم بارها و بارها از روی نقائص عمل کنیم . حال زمان آن است که کاملا آمادگی پیدا کنیم تا این نقائص شخصیتی برطرف شوند.

آمادگی کامل پیدا کردن ، فوری اتفاق نمی افتد . این یک فرآیند طولانی مدت است و اغلب در طول مدت عمر اتفاق می افتد . ما ممکن است که بلافاصله پس از یک ترازنامه نویسی احساس کنیم که واقعا آماده ایم که کلیه نقائص ما بر طرف شود. یا اگر مدتی است که در برنامه هستیم و کلا از نقائص خود آگاه هستیم و هنوز از روی یکی از آن ها عمل می کنیم ، طبیعتا در می یابیم که میزان تمایل ما افزایش یافته . آگاهی به تنهایی هرگز برای آمادگی پیدا کردن کفایت نمی کند ، اما اولین قدم لازم برای رسیدن به آن است . فرآیند ترازنامه نویسی خود باعث افزایش آگاهی ما در مورد نقائص شخصیتی مان گردیده که کارکرد قدم شش نیز آن را کامل تر می کند . آمادگی کامل داشتن به معنی رسیدن به حالتی روحانی است که در آن ، هم از نقائص خود آگاه هستیم و هم از آن ها خسته شده ایم و هم اطمینان داریم که خداوند به آن گونه که او را درک می کنیم آن نقائص را که لازم است ، بر طرف می کند.

برای این که آمادگی کامل پیدا کنیم ، نیاز است که به ترس های مان در مورد کارکرد قدم شش بپردازیم . هم چنین نیاز است که به این مسئله که چگونه نقائص ما بر طرف می شوند ، بپردازیم . قدم ششم می گوید که فقط نیروی برتر می تواند آن ها را برطرف کند . اما در مقام اجرا این به چه معنی است ؟ مسئولیت ما در قدم ششم چیست؟ این سوالات ، وقتی که آن ها را با یک راهنما بررسی کنیم ، به ما راهکار لازم جهت کارکرد این قدم را می دهد.

کاملا آمادگی برای چه کاری ؟

اگر در NA تازه وارد هستیم ، و این اولین تجربه ما از قدم ششم است ، اکثر نقائص ما آن قدر واضح و آشکار است ، که احتمالا عکس العمل فوری ما ، نشان دادن تمایل بیش از حد برای رهایی ار آنها خواهد بود . اولین بار است که به قول معروف ، آن ها را با تمام شکوه و قدرت شان می بینیم ، و می خواهیم که سریعا و همین امروز ، از شر آن ها راحت شویم.

اما وقتی که آن عکس العمل و احساس اولیه فروکش می کند ، احتمالا در می یابیم که ، تا حدودی نسبت به تغییر کردن نا مطمئن هستیم و از آن ترس داریم . نا شناخته ها ، تقریبا برای همه افراد ترس آور هستند . ما نقائصی داشته ایم که می خواهیم آن ها را برای مدت های طولانی یا شاید همه عمر رها سازیم.

ما احتمالا از این که زندگی ما بدون این نقائص به چه شکل خواهد بود ، ترس داریم . بعضی از آن ها ممکن است بیشتر مهارت های حیاتی جهت زندگی کردن ، به نظر آیند ، تا نقائص شخصیتی . ما شک می کنیم که آیا برطرف شدن این نقائص ، مانعی بر سر راه توانایی ما برای گذران زندگی ایجاد نمی کند . ما ممکن است دریابیم که ایده یک شهروند محترم بودن ، برای ما تنفر آور است . اکثر ما شدیدا به این تصویر از خود که ، یک آدم متفاوت و کار درست هستیم ، و فراتر از حد و حدود یک جامعه مودب ولی خسته کننده می باشیم ، و این که دوست داریم به همین شکل ادامه دهیم ، وابسته هستیم . ما ممکن است بترسیم که با کارکرد قدم ششم ، تبدیل به یک انسان معمولی و خسته کننده شویم . بعضی از ما ممکن است فکر کنیم که چیزی نیستیم جز مجموعه ای از نقائص و فکر کنیم که اگر نقائص ما برطرف شوند دیگر چیزی از ما باقی نخواهد ماند. ترس های ما احتمالا مبهم و شکل نگرفته هستند . اگر آن ها را تا نتیجه منطقی ریشه یابی کنیم ، مطمئنا در می یابیم که این ترس ها بی پایه و اساس نیز هستند . به قول معروف اگر آن ها را با صدای بلند بیان کنیم ، به ماهیت اصلی آن ها پی خواهیم برد.

چه لزومی دارد چیزی را که آمادگی اش را نداریم بی جهت طلب کنیم ؟ این کار معنایش دنبال درد سر رفتن است . بارها اتفاق افتاده معتادان گمنام به دنبال اجرت کاری بوده اند که زحمتش را نکشیده اند . چیزی که ما در قدم شش برایش تلاش می کنیم ، تمایل است . درجه خلوص ما در به کارگیری این قدم ، رابطه مستقیمی با تمایل برای تغییر دارد.

آیا واقعا می خواهیم که از رنجش ها ، ترس و خشم خود خلاص شویم ؟ بسیاری از ما به ترس ها ، تردیدها ، افسوس ها و نفرت های خود می چسبیم ، زیرا در دردهای آشنا ، امنیت منحرفی وجود دارد. این طور به نظر می رسد که نگه داشتن هر چیز آشنایی ، مطمئن تر از ، از دست دادن آن ، به خاطر چیزهای ناشناخته است .

رها کردن نواقص شخصیتی ، باید با قاطعیت انجام شود . تسلطی که آن ها روی ما دارند ما را تضعیف می کند و باعث زجرمان می شود . اگر قبلا مغرور بوده ایم ، اکنون متوجه می شویم که دیگر نمی توانیم ، بدون تاوان ، متکبر باشیم . ما اگر فروتن نباشیم ، خوار و خفیف می شویم . اگر طمع کار باشیم ، هرگز روی رضایت را نمی بینیم . قبل از برداشتن قدم های چهارم و پنجم ما می توانستیم در ترس ، خشم ، نادرستی و افسوس افراط کنیم . اکنون افراط در نواقص شخصیتی ، تفکر منطقی ما را تیره و تار می کند . خودخواهی ، به زنجیر غیرقابل تحمل و خفه کننده ای تبدیل می شود و ما را به عادت های بد گذشته متصل می کند . نواقص مان تمام وقت و انرژی مان را به هدر می دهند .

ما ترازنامه قدم چهارم خود را بررسی می کنیم و به تاثیری که این نواقص در زندگی ما می گذارند خوب توجه می کنیم . به مرور خواهش آزادی از این نقص ها در ما پدید می آید و ما دعا می کنیم و یا به عبارت دیگر تمایل ، آمادگی و توانایی آن را پیدا می کنیم که بگذاریم خداوند این نقص های مخرب را بر طرف کند . اگر قرار است پاک بمانیم لازم است تغییر شخصیت دهیم . ما ، می خواهیم که تغییر کنیم .

می باید در رابطه با نقص های قدیمی خود ، روشن بین باشیم . با آن که ما از وجود نقص های خود اطلاع داریم ، اما هنوز همان اشتباهات گذشته را تکرار می کنیم و نمی توانیم از عادات بد خود دست برداریم . برای رسیدن به زندگی مورد علاقه مان ، دست به دامان انجمن می شویم . از دوستان مان می پرسیم : ” آیا شما دست از کارهایی که می کردید برداشته اید ؟ ” تقریبا بدون استثناء جواب این است که : بله به بهترین وجهی که می توانستیم . وقتی ما چگونگی نواقص خود را در زندگی می بینیم و آن ها را می پذیریم ، آن وقت می توانیم از آنها دست برداریم و به زندگی تازه خود بپردازیم . وقتی می بینیم که بجای تکرار اشتباهات گذشته ، اشتباهات جدیدی در زندگی خود می کنیم ، متوجه می شویم که در حال رشدیم .

در موقع به کارگیری قدم ششم ، باید این مطلب مهم را به خاطر داشته باشیم که ما انسان هستیم و نباید توقعات بیجا از خود داشته باشیم . قدم ششم ، قدم تمایل است . اصل روحانی این قدم ، تمایل می باشد . قدم ششم به ما کمک می کند که در مسیری روحانی به حرکت در آییم ، اما ما انسان هستیم و گاه از مسیر منحرف خواهیم شد .

سرکشی ، نقصی شخصیتی است که باعث تباهی ما می گردد . در وقت سرکشی ، ما نباید ایمان خود را از دست بدهیم . سرکشی ، می تواند باعث بی تفاوتی و بی تحملی شود ، اما با کوشش مستمر می توان بر آن غلبه کرد . ما ، مرتب برای پیدا کردن تمایل ، دعا می کنیم . شاید مردد باشیم که آیا خدا صلاح می داند که به ما کمک کند و یا مشکلی پیش نخواهد آمد . از عضو دیگری سوال می کنیم ، می گوید ” تو درست همان جایی هستی که باید باشی .” ما آمادگی خود را جهت برطرف شدن نقص های مان تجدید کرده و خود را تسلیم پیشنهادهای ساده برنامه می کنیم . با آن که آمادگی ما کامل نیست ، اما در مسیر درستی قرار گرفته ایم .

سرانجام ایمان ، فروتنی و پذیرش جای غرور و سرکشی را می گیرد . به مرور با خود آشنا می شویم . در می یابیم که در حال صعود به سوی بلوغ آگاهی هستیم . در اثر تبدیل تمایل به امید ، کم کم حال مان بهتر می شود . شاید برای اولین بار بتوانیم دورنمایی از زندگی تازه خود را ببینیم . با داشتن افق تازه ای در زندگی ، تمایل خود را به مرحله عمل در می آوریم و قدم هفتم را آغاز می کنیم .

(برگرفته شده از کتاب راهنمای کارکرد قدم و کتاب پایه معتادان گمنام)

از تجربیات اعضاء معتادان گمنام در مورد قدم ششم در  تالار گفتگوی معتادان گمنام بازدید نمائید.

 

درباره معتادان گمنام منطقه یک ایران