قدم دوازدهم

با بیداری روحانی حاصل از برداشتن این قدم ها، ما کوشیدیم این پیام را به معتادان برسانیم و این اصول را در تمام امور زندگی خود به اجرا در آوریم.

اگر تا این نقطه پیش آمده ایم پس به بیداری روحانی دست یافته ایم . اگر چه ذات و طبیعت این بیداری مانند طریق روحانی مان کاملا شخصی و منحصر به فرد است ، اما تجارب مشابه ما قابل توجه است .

تقریبا بدون استثنا همه اعضا ما دوباره احساس آزادی ، زنده دلی و نشاط در اکثر اوقات ، توجه و علاقه بیشتر به دیگران و توانایی روز افزون برای از خودگذشتگی و شرکت فعال در همه مراحل زندگی صحبت می کنند.

این حالت ما برای مردم دیگر حیرت آور است . مردمی که ما را از زمان اعتیاد فعال مان  به عنوان انسانی عبوس و منزوی می شناختند به ما می گویند که حال انسان های کاملا متفاوتی هستیم . در واقع اکثر ما احساس می کنیم که زندگی دومی را آغاز کرده ایم . ما اهمیت این که به یاد داشته باشیم تا از کجا آمده ایم را می دانیم و سعی می کنیم که هرگز آن را فراموش نکنیم اما هر چه بیشتر از پاکی ما می گذرد طریقه زندگی و انگیزه های مان در گذشته برای مان عجیب تر و غریبه تر جلوه می کنند .

تغییر ما یک شبه اتفاق نیفتاد . بلکه کم کم و به آهستگی در حین کارکرد قدم ها روی داد . روح ما کم کم بیدار شد . تمرین اصول روحانی برای مان طبیعی تر و عمل از روی نقائص مان آزار دهنده تر شد.

ما کوشیدیم این پیام را برسانیم .

اکثر ما اولین بار که این کلمات را شنیدیم که می گفت (( اگر نمی خواهی دیگر مجبور به مصرف نیستی )) را به خاطر داریم . برای اکثر ما شنیدن این پیام تکان دهنده بود . شاید هرگز از این زاویه به موضوع نگاه نکرده بودیم که ما ((مجبور)) به مصرف هستیم و از درستی این حرف متعجب شدیم . البته ما می دانستیم که خیلی وقت قبل حق انتخاب خود در مورد مصرف مواد مخدر را از دست داده ایم . چه شنیدن این پیام باعث پاک شدن فوری ما شده باشد ، چه نشده باشد ، به هر حال ما این پیام را شنیده ایم و یک نفر آن را به ما رسانده است .

می توان پیام را به چند بخش قسمت کرد شامل : ما می توانیم پاک بمانیم ، می توانیم بهبود پیدا کنیم و همیشه امید وجود دارد ، می شود . توسط به خاطر آوردن زمانی که به شخص خود ما پیام داده شد می توانیم به قسمتی از این که چرا حالا باید ما سعی کنیم این پیام را برسانیم پی ببریم . البته بیش از این در پیام رسانی نهفته است .

خرابی های زندگی گذشته ما باعث شد که به معتادان گمنام بیاییم و تنها انتظاری که نداشتیم بیداری روحانی بود ، ما فقط و فقط می خواستیم دیگر درد نکشیم .

قدم ها ، ما را به طرف بیداری روحانی هدایت می کنند . این بیداری ، با تغییراتی که در زندگی ما پدید می آید به وضوح قابل رویت است . تغییرات پیش آمده ، به ما امکان بهتری می دهند که بتوانیم اصول روحانی را در زندگی خود پیاده کنیم و پیام بهبودی و امید را به معتادی که هنوز در عذاب است برسانیم . در صورتی که ما اصول پیام خود را در زندگی رعایت نکنیم ، پیام مان بی معنا خواهد بود . وقتی ما مطابق اصول برنامه زندگی می کنیم ، اعمال و زندگی ما به مراتب بیشتر از کلمات و نشریات مان به آن معنا می دهد .

اگر چه پدیده بیداری روحانی به صورت های گوناگونی در شخصیت ها ی مختلف انجمن ما نمایان می شود . لیکن بیداری های روحانی جنبه های مشترکی نیز دارند که شامل از میان رفتن احساس تنهایی و به وجود آمدن جهت و مسیر در زندگی است ، بسیاری از ما معتقدیم که اگر بیداری روحانی با افزایش آرامش فکری و توجه به مسایل دیگران همراه نباشد ، هیچ مفهومی ندارد . برای حفظ و نگهداری آرامش فکری خود سعی می کنیم که در زمان حال زندگی کنیم .

آن عده از ما که این قدم ها را به بهترین وجه ممکن کار کرده ایم ، نتایج خوبی بدست آورده ایم . ما اعتقاد داریم که این نتایج ، اثر مستقیم زندگی بر طبق اصول این برنامه است .

از همان وقتی که خیال مان از بابت اعتیاد راحت می شود ، خطر در دست گرفتن اختیار زندگی ، دوباره ما را تهدید می کند و درد و رنجی را که کشیده ایم ، فراموش می کنیم . در دوران مصرف ، اختیار زندگی ما در دست بیماری مان بود . هنوز هم این بیماری آماده و منتظر است که دوباره بر ما غلبه کند . ما به سرعت فراموش می کنیم که تمام کوشش های گذشته ما برای کنترل زندگی ، با شکست مواجه شده بود .

در این مرحله ، اکثر ما متوجه می شویم که تنها راه ممکن برای حفظ هدیه ای که به ما داده شده ، این است که آن را با معتادانی که هنوز در عذابند در میان بگذاریم . این کار ، بهترین راه برای جلوگیری از لغزش و شکنجه ای است که در صورت بازگشت به مصرف در انتظارمان است . ما اسم این کار را رساندن پیام می گذاریم و آن را به چند طریق مختلف انجام می دهیم .

در قدم دوازدهم ، با رعایت اصول روحانی رساندن پیام بهبودی NA ، ما موفق به حفظ پاکی خود می شویم . حتی عضو یک روزه انجمن NA هم می تواند این پیام را به معتاد دیگری برساند و نشان دهد که این برنامه کارایی دارد .

وقتی پیام خود را با تازه واردی در میان می گذاریم ، می توانیم از نیروی برتر خود بخواهیم که از ما به عنوان یک وسیله روحانی استفاده کند ، اما پای مان را جای پای او نمی گذاریم . ما اکثرا در موقع رساندن پیام به تازه واردان ، از یک معتاد در حال بهبودی دیگر مدد می گیریم . پاسخ به درخواست کمک ، برای ما یک افتخار است . ما که در سیاه چال نومیدی گرفتار بوده ایم ، از این که می توانیم به بهبودی دیگران کمک کنیم ، در خود احساس خوشبختی می کنیم .

ما به تازه واردان کمک می کنیم که اصول معتادان گمنام را بیاموزند . سعی ما در این است که حس کنند قدم شان روی چشم ماست و متوجه شوند که این برنامه چه مزایایی برای شان در بر دارد . ما تجربه ، نیرو و امید خود را با آن ها در میان می گذاریم و در هر فرصتی که امکان داشته باشد ، تازه واردان را به جلسات همراهی می کنیم .

قاعده کلی انجام قدم دوازدهم به طور دقیق ، خدمت همراه با از خود گذشتگی است . ما بهبودی مان را مدیون خدایی هستیم که خود درک می کنیم . اکنون خود را در اختیار او می گذاریم تا از ما به عنوان وسیله ای برای بهبودی خواستاران آن استفاده کند . اکثر ما می آموزیم که پیام مان را فقط به آن کسانی برسانیم که درخواست کمک می کنند . گاه تنها چیزی که می تواند یک معتاد دردمند را در قبول کمک تشویق کند شاهد زنده است . ممکن است یک معتاد در عذاب باشد ، اما تمایل درخواست کمک نداشته باشد ، در این گونه مواقع می توانیم خود را در دسترس او قرار دهیم تا اگر درخواست کمک کرد یک نفر در دسترس باشد .

یاد گیری کمک به دیگران ، یکی از فوائد برنامه معتادان گمنام است . به کارگیری دوازده قدم ، به صورت قابل ملاحضه ای ما را از خواری و نومیدی بیرون آورده و وسیله دست نیروی برترمان می کند . به ما قابلیتی داده می شود که می توانیم در جایی که از دست هیچ کس دیگر ، کاری ساخته نیست ، به هم نوع معتاد خود کمک کنیم . این گونه اتفاقات را همه روزه در میان خود می بینیم . این تغییرات معجره آسا نمایانگر بیداری روحانی است . تجربه شخصی خود را در مورد چگونگی گذشته مان با دیگران در میان می گذاریم و با آن که وسوسه پند و اندرز دادن در ما شدید است ، اما می دانیم که در صورت انجام آن ، احترام خود را در میان تازه واردان از دست می دهیم . پند و اندرز ، پیام ما را تار و غبار آلود می کند ، پیامی که در ما تاثیر می گذارد ، یک پیام ساده و صادقانه بهبودی از اعتیاد است.

ما در جلسات شرکت می کنیم و خود را برای خدمت در اختیار انجمن قرار می دهیم . ما با سپاس و به رایگان ، وقت ، خدمات و آن چه را که در این انجمن یافته ایم ، تقدیم می کنیم . خدمتی که در معتادان گمنام ، از آن صحبت می کنیم ، هدف اصلی تمام گروه های ما است . مفهوم کار خدماتی ، رسانیدن پیام به معتادی است که هنوز در عذاب می باشد . ما هر چه مشتاقانه تر زحمت بکشیم و بیشتر خدمت کنیم ، بیداری روحانی پربارتری خواهیم داشت .

اولین راه ساده پیام ، که نیاز به گفتگو و توضیح ندارد رفتار ما است . کسانی که ما را به عنوان افرادی گمراه ، وحشت زده و منزوی می شناخته اند ، وقتی ما را در خیابان می بینند متوجه می شوند که ترس از وجود ما گریخته است و ما به مرور در حال بازگشت به زندگی هستیم .

وقتی که راه NA را پیدا می کنیم ، در زندگی جدیدمان دیگر جایی برای بی حوصلگی و تن آسایی وجود نخواهد داشت . ما پاک می مانیم و رعایت اصول را در زندگی مان شروع می کنیم و از اصولی چون ، امید ، تسلیم ، پذیرش ، صداقت ، روشن بینی ، تمایل ، ایمان ، تحمل ، صبر ، فروتنی ، عشق بدون شرط ، سخاوت و مهربانی بهره می گیریم . به همان نسبتی که بهبودی ما پیش می رود اصول روحانی ، تمام قسمت های دیگر زندگی ما را نیز در بر خواهد گرفت . ما سعی می کنیم که هم اکنون و همین جا طبق اصول این برنامه زندگی کنیم .

هم زمان با شروع یادگیری زندگی بر اساس اصول بهبودی ، احساس شادی و شعف در ما پدید می آید . وقتی ما می بینیم کسی که دو روز پاکی دارد به فردی که یکروز پاک است می گوید : ” یک معتاد وقتی که تنهاست برای خود رفیق نابابی است .” در خود احساس سرور می کنیم ، وقتی می بینیم کسی که قبلا نفسش بالا نمی آمد حالا به معتادان دیگر کمک می کند و قادر است در حین صحبت ، عبارات لازم را برای رساندن پیام بهبودی ، پیدا کند ، احساس خوشحالی می کنیم . ما احساس می کنیم که زندگی مان ارزش پیدا کرده است . از لحاظ روحانی ، تر و تازه شده ایم و بسیار خوشحالیم که زنده ایم . در دوران مصرف ، زندگی مان تبدیل به تمرین تنازع بقا شده بود. ما اکنون به جای تنازع بقا ، بیشتر زندگی می کنیم . ما متوجه شده ایم که در زندگی مان اولویت پاک ماندن در مرحله اول و قبل از هر چیز دیگری است . ما اکنون قادریم از زندگی خود لذت ببریم . پاک ماندن را دوست داریم و از رساندن پیام بهبودی به معتادان دردمند دیگر ، به شوق می آییم . اکنون متوجه شده ایم که رفتن به جلسات واقعا کار می کند.

به کارگیری اصول روحانی در زندگی ، باعث می شود که ما دید تازه ای نسبت به خود پیدا کنیم. صداقت ، فروتنی ، روشن بینی به ما کمک می کند که با دیگران منصف باشیم. تصمیماتی که می گیریم با بردباری خواهد بود و ما می آموزیم که برای خودمان احترام قائل شویم.

درس هائی که در دوران بهبودی می گیریم گاه تلخ و درد آور است . کمک به دیگران قابلیت مشارکت در مورد درس ها با سایر اعضای معتادان گمنام ، باعث می شود که از موهبت احترام به خود برخوردار شویم . ما نمی توانیم از درد کشیدن معتادان جلوگیری کنیم ، اما می توانیم پیام امیدی را که معتادان در حال بهبودی به ما داده اند ، به این دردمندان برسانیم و اصول بهبودی را ، به همان صورتی که در زندگی خودمان به کار گرفته ایم ، با آن ها به مشارکت بگذاریم ، رندگی مفهوم تازه ای پیدا کرده و احساس ارزش در ما پدید می آید . از لحاظ روحانی ، تر و تازه شده و از زنده بودن خود احساس رضایت می کنیم . قسمتی از بیداری روحانی ما درک تازه ای است که از نیروی برترمان پیدا می کنیم و این نتیجه مستقیم مشارکت در بهبودی معتادان دیگر است.

آری ما دور نمای امیدیم . ما نمونه های مشخص کارایی این برنامه هستیم . شادی ما از پاک زندگی کردن ، جاذبه ای برای معتاد در حال عذاب است.

ما بهبود پیدا می کنیم تا پاک و خوشحال زندگی کنیم . به NA خوش آمدید ، در اینجا قدم ها به پایان نمی رسد ، قدم ها ، یک شروع تازه اند !

از تجربیات اعضاء معتادان گمنام در مورد قدم دوازدهم در تالار گفتگوی معتادان گمنام بازدید نمائید.

(برگرفته شده از کتاب راهنمای کارکرد قدم و کتاب پایه)

درباره معتادان گمنام منطقه یک ایران