ما به طور مستقیم در هر جا که امکان داشت از این افراد جبران خسارت کردیم ، مگر در مواردی که اجرای این امر به ایشان و یا دیگران لطمه بزند .

ما در NA بارها و بارها شنیده ایم که قدم ها به منظور خاصی به ترتیب فعلی نوشته شده اند . زیرا هر یک از قدم ها آمادگی روحانی را برای انجام قدم بعدی به آن نیاز است ، برای ما فراهم می کند . این مسئله در هیچ جای دیگر به اندازه قدم نهم ، واضح و آشکار نیست.

ما هرگز قادر نبودیم تا با افرادی که به آن ها خسارت زده بودیم ، بنشینیم و مستقیما از آن ها جبران خسارت کنیم مگر به کمک آمادگی روحانی که در قدم های قبلی کسب کرده ایم . اگر ما به محدودیت ها و ناتوانی های خود اقرار نکرده بودیم ، الان پایگاه و بنیادی که به آن در هنگام جبران خسارت تکیه کنیم ، نداشتیم .

اگر با خداوند به آن گونه که او را درک می کنیم ، رابطه خود را ارتقاء نداده بودیم ، الان ایمان و اعتقاد لازم جهت کارکرد قدم نهم را نداشتیم . اگر قدم چهارم و پنجم خود را انجام نداده بودیم ، احتمالا هنوز در مورد مسئولیت های شخصی خود گیج بودیم ، حتی نمی دانستیم برای چه جبران خسارت می کنیم .

اگر ما توسط قدم ششم و هفتم به فروتنی دست نیافته بودیم ، احتمالا در هنگام جبران خسارت حق به جانب و از روی خشم عمل می کردیم و باعث خسارت جدید می شدیم . تمایلی که به واسطه پذیرش مسئولیت های شخصی مان کسب کرده ایم ، تهیه فهرست قدم هشتم را برای ما ممکن ساخت . نوشتن این فهرست به منزله آمادگی اجرایی برای کارکرد قدم نهم بود.

آمادگی نهایی که ما در این قدم و قبل از شروع جبران خسارت به آن نیاز داریم ، تقویت صفاتی است که از قبل در ما موجود است . مقدار بصیرت ، خود آگاهی و بخششی که ما قادر هستیم در طی فرآیند جبران خسارت به کار بریم ، با تجربه ما از قدم های قبلی و اندازه تلاشی که تمایل داریم تا برای بهبودی خود مصرف کنیم ، رابطه مستقیم دارد .

جبران خسارت

قدم نهم ، قدمی نیست که بتوان آن را خیلی شسته و رفته مرتب در یک چهار چوب زمانی گنجاند . ما نمی توانیم که فهرست قدم هشتم را بنویسیم و پس از آن خیلی مصمم و ثابت قدم شروع به جبران خسارت کنیم و پس از هر موردی روی نام شخص مربوطه در فهرست خود خط بکشیم و بگوییم که این مورد هم کامل شد ، انگار که داریم لیست خرید منزل را کامل می کنیم . در واقع ، اکثر جبران خسارت های ما هرگز کامل نمی شوند ، و تلاش ما باید در طول مدت بهبودی مان ادامه یابد . برای مثال اگر به خانواده خود جبران خسارت بدهکار هستیم ، می توانیم یک روز آن ها را گرد هم آوریم و از آن ها جبران خسارت کنیم و متعهد شویم که از آن پس رفتاری متفاوت با گذشته خواهیم داشت ، اما این پایان جبران خسارت ما نخواهد بود . ما باید تا آخر عمر اصول روحانی که باعث تغییر واقعی رفتار ما با دیگران می شوند را تمرین کنیم . هر روزی که ما تلاش کنیم از صدمه یا آزار رساندن به خانواده خود اجتناب کنیم و سعی کنیم که رفتار مهربانانه ای با آن ها داشته باشیم ، آن روز به جبران خسارت از خانواده خود ادامه داده ایم.

این مسئله حتی در مورد جبران خسارت های مالی ، که پس از پرداخت بدهی به نظر کامل و تمام شده می آیند ، صدق می کند . زیرا لازمه زندگی کردن قدم نهم این است که سعی کنیم تا دیگر بدهی و قرضی که قادر به پرداخت آن نیستیم ، به بار نیاوریم . به این مسئله باید حتی عمیق تر نگاه کرد . و انواع بدهی ها و دیون را برسی نمود . برای مثال ، این که بارها از طرف دوستان به ما لطف و مرحمتی شود بدون این که ما سعی در جبران آن ها کنیم ، یا از حوصله و تحمل کسانی که مسئولیت های مشترک با آن ها داریم ، سوء استفاده کنیم و سهم عادلانه خود را انجام ندهیم ، که همگی نوعی دین و بدهی هستند و اجتناب از آن ها در آینده قسمتی از فرآیند جبران خسارت کردن است و اهمیت آن ها در فرآیند جبران خسارت کمتر از پرداخت اقساط بدهی های گذشته نیست .

این قدم را نباید پشت گوش انداخت . زیرا در غیر این صورت مثل این است که در برنامه خود جایی برای لغزش ذخیره کرده باشیم . به نظر می رسد که غرور ، ترس ، تعلل و کار امروز را به فردا افکندن ، اغلب در این راه ، موانع صعب العبوری هستند و سد راه پیشرفت و رشد می شوند . مسئله مهم این است که کار را شروع کنیم و آماده پذیرش واکنشهای کسانی که به آن ها صدمه زده ایم باشیم و به بهترین وجهی که می توانیم خسارت ها را جبران کنیم .

موقع شناسی ، یکی از نکات مهم این قدم است . ما بایست در وقت مناسب جبران خسارت کنیم ، جز در مواردی که انجام آن صدمات بیشتری به بار آورد . گاهی اوقات ، در واقع نمی توانیم جبران خسارت کنیم ، زیرا انجام این کار عملی و ممکن نیست و در بعضی از شرایط ممکن است جبران خسارت ، از حد و توانایی ما خارج باشد . ما دریافتیم در مواردی که امکان تماس با شخص آزار دیده وجود نداشته باشد ، تمایل می تواند جای اقدام و عمل را پر کند ، اما هرگز نباید به خاطر خجالت ، ترس و تنبلی از تماس گرفتن خودداری کنیم .

ما می خواهیم از زیر بار گناه خلاص شویم ، اما نمی خواهیم بهای آن را دیگران بپردازند . باید از به میان کشاندن پای شخص ثالث یا رفقای زمان مصرف که شاید مایل نباشند نامی از آنها برده شود ، خودداری کنیم . ما حق نداریم و نیازی هم نیست که شخص دیگری را به خطر اندازیم . در این گونه موارد غالبا لازم است از دیگران طلب راهنمایی کنیم .

توصیه می کنیم مشکلات قانونی به وکلا سپرده شود و مشکلات مالی و پزشکی به متخصصین آن واگذار گردد . از یادگیری موفقیت آمیز آموختن این است که چه وقت احتیاج به کمک داریم .

در برخی از روابط گذشته ما ممکن است هنوز مسائل حل نشده ای وجود داشته باشد . ما با جبران خسارت سهم خود را برای حل کردن این مسائل انجام می دهیم .

ما می خواهیم از ادامه مخالفت و رنجش مداوم دوری کنیم . در بسیاری از موارد تنها کاری که از دست مان بر می آید این است که به سراغ شخص مورد نظر خود برویم و با فروتنی ، درک خطاهای گذشته خود را از او درخواست کنیم . بعضی از اوقات که دوستان قدیمی و خویشاوندان از کدورت خود دست بر می دارند ، لحضات لذت بخشی است . تماس گرفتن با فردی که هنوز داغ دلش تازه است ، می تواند خطرناک باشد . در مواردی که جبران خسارت مستقیم برای ما یا دیگران خطری به وجود آورد ، جبران خسارت غیر مستقیم ممکن است ضرورت پیدا کند . ما به بهترین نحوی که می توانیم جبران خسارت می کنیم . ما سعی می کنیم به یاد داشته باشیم که این کار را به خاطر خودمان انجام می دهیم . به جای احساس گناه و پشیمانی قبلی ، احساس می کنیم از گذشته خود رها شده ایم .

ما می پذیریم که اعمال خودمان باعث به وجود آوردن دید و طرز تلقی منفی ما بوده است . قدم نهم به ما در مورد احساس گناهی که نسبت به خود داریم و به دیگران در مورد احساس خشمی که نسبت به ما دارند کمک می کند . گاهی اوقات تنها جبران خسارتی که می توانیم انجام دهیم ، این است که پاک بمانیم . ما آن را به خودمان و عزیزان مان مدیونیم . ما دیگر به خاطر مصرف مان باعث آلودگی اجتماع خود نمی شویم . گاه تنها راه جبران خسارت ، خدمت به جامعه است . ما اکنون در حال کمک به خود و سایر معتادان در مسیر بهبودی هستیم و این تلافی بزرگی در حق کل جامع است.

در جریان بهبودی ، سلامت عقل به ما بازگردانده می شود و قابلیت برقراری رابطه های مثبت با دیگران ، جزئی از این سلامتی است . ما اکنون کمتر مردم را تهدیدی برای امنیت خود می دانیم . احساس امنیت واقعی ، جای درد جسمی و سر در گمی روحی را که در گذشته احساس می کردیم گرفته است . ما با افرادی که به آن ها صدمه زده ایم با فروتنی و حوصله روبرو می شویم . بسیاری از نزدیکان صمیمی ما ممکن است از پذیرش بهبودی ما به عنوان یک واقعیت اکراه داشته باشند . نباید فراموش کنیم که آن ها رنج و عذاب زیادی کشیده اند ، اما معجزات هم به وقت خود بوقوع خواهند پیوست . بسیاری از ما که از خانواده های خود جدا شده بودیم ، دوباره موفق شده ایم که روابط خود را با آن ها برقرار کنیم . به تدریج پذیرش تغییرات ما برای شان آسان تر می شود . طول دوران پاکی ، خود بهترین مجاب کننده است . بردباری ، قسمت مهمی از بهبودی ماست . عشق بدون شرطی که تجربه می کنیم ، میل به زندگی را دوباره در ما شعله ور می کند و هر حرکت مثبتی از جانب ما موقعیت غیر منتظره ای را برای مان به وجود می آورد . در جبران خسارت ، ایمان و شجاعت فراوانی صرف می شود ، که نتیجه آن رشد روحانی بیشتر است .

ما در حال رهایی از زیر بار خرابی های گذشته مان هستیم و می خواهیم حساب و کتاب زندگی مان را با تهیه مستمر ترازنامه قدم دهم همچنان درست نگاه داریم .

(برگرفته شده از کتاب راهنمای کارکرد قدم و کتاب پایه معتادان گمنام)

از تجربیات اعضاء معتادان گمنام در مورد قدم نهم در  تالار گفتگوی معتادان گمنام بازدید نمائید.

درباره معتادان گمنام منطقه یک ایران